هوش تجاري
بديهي است كه برخي تصميمات نابه جا توسط مديران سازمانهاي مختلف فعال در كسب وكار گرفته ميشود. تصميم گيريهاي بد را ميتوان نسبتاً به فقدان اطلاعات يا استفاده نادرست از اطلاعات موجود مربوط دانست.امروزه اكثر سازمانهاي كسب وكار براي تصميمگيري بهتر دركسب وكار به سمت هوشمندي كسب وكار متمايل اند.هوشمندي كسب وكار يك ابزار مفيد در دست مديران است تا به تصميمگيري بهتر مديران با فراهم آوردن تجزيه وتحليل شناور، توليد گزارش و ارائه تجزيه و تحليل و اطلاعات موجود كمك ميكند .سازمان هاي قديمي كه از هوش تجاري در عملكردهاي خود استفاده نمي كنند به نوعي دچار مشكل هستند، كه اغلب به دليل حجيم بودن داده ها، پيچيدگي تحليل و ناتواني در ردگيري پيامدهاي تصميمات اتخاذ شده، به وجود مي آيند.
پياده سازي هوشمندي كسب وكار معمولاً وقتگير است و مقدار زيادي از منابع را مصرف ميكند و بسيار گران است. معمولاً نتايج مورد انتظار را به ارمغان نميآورد و يا انتظارات مبهم تعريف شده را برآورده نميكند. بسيار مهمتر از آن كامل كردن پياده سازي هوشمندي كسبوكار با زمان و بودجه موردنظر است درنتيجه به منظور بهبود عملكرد كسب وكار و راضي كردن حامي پروژه بررسي عوامل بحراني موفقيت در پياده سازي هوشمندي كسب وكار حياتي است.
كسب و كار هاي پيچيده مشكلات زيادي دارند از جمله تعداد راه حل هاي فراوان ،تغيير محيط با گذشت زمان ، اهداف چندگانه گاها متناقض در سازمان كه هميشه جستجو براي راه حل بهينه وجود ندارد لذا بسته به مولفه هاي موثر در كاهش زمان ساخت هوش تجاري ، در هر پياده سازي، ضروريست كه يك سيستم ويژه منطبق با اتلزامات ويژه شركت تنظيم شود، براي انتخاب راه حلهاي مناسب درباره سيستم هوش تجاري ، عوامل موثر بررسي شود .